نفهمیدیم دردره یا دردردردردر....!؟
بابایی میگه کیان بریم دردر . من هم دستهامو باز میکنم میگم دردردردردردر.... . بابایی میگه کیان دردردردردردر... نه فقط بگو دردر. من هم سر تکون میدم میگم دردردردردردردردردردردردردر... دو هفته پیش با مامانو بابا رفتیم دردردردردر جاده فارسیان . اونجا پر از باغهای میوه و سبزیجاته. هر جمعه فروشنده ها محصولات باغهارو میارن کنار جاده برای فروش و مردم هم میان تا از اونجا میوه و سبزیجات تازه بخرند. خیلی جای باحالیه.ما هم کلی از اونجا میوه و سبزیجات خریدیم: بعدشم خواستیم بریم خونه که دیدیم هنوز وقت هست. این شد که تصمیم گرفتیم بریم باغ دوست بابایی یعنی آقای خلیلی. باغ آقای خلیلی خیلی جای با...
نویسنده :
کیان و نیکا
15:19